یكی از وظایف اولیه مدیران ایجاد انگیزه در كاركنان است به گونهای كه عملكرد آنها بالاترین سطح ممكن برسد بدین معنی كه سختتر تلاش كند، به طور منظم در محل كارحاضر شوند و برای عملی شدن هدفها و تصمیمهای سازمان كوشش كند
قیمت فایل فقط 24,700 تومان
مقدمه:
بارشد و گسترش روزافزون تكنولوژی این سوال برای مدیران مطرح است كه چگونه امكان دارد سازمانی با وجود محدودیتهای گوناگون از حقوق و دستمزد گرفته تا تجهیزات و تكنولوژی پیشرفته، در عرصه رقابت بینالمللی ثبات خود را حفظ نماید و همچنان به جلو گام بردارد؟ برای چنین سوالی پاسخهای گوناگونی میتوان ارائه كرد كه یكی از مهمترین آنها دراختیار داشتن نیروی انسانی كار آمد و با انگیزه است كه میتواند دیگر مولفههای موفقیت هرسازمان را در اختیار بگیرد.
امروزه دیگر مدل مدیریت سنتی كه در آن مدیر كنترل میكند و كاركنان تحت نظارت هستند، كارآمد نیست و نقش مدیریت به منظور ایجاد محیط كار توانمند، باید از چارچوب ذهنی، فرماندهی و كنترل محیط، به حبس مسؤلیت و احترام متقابل به كاركنان تبدیل شود.
همانطور كه در ادبیات مدیریت بیان شده هر فرد برای انجام فعالیت به دوعامل اصلی دانش و انگیزه نیاز دارد. كه درپرتو كسب این دو عامل میتوان انجام موفق هر فعالیت هدفمندی را پیش بینی كرد و د رمجموع افراد به واسطه این عوامل است كه صاحب قدرت خواهند بود و با افزایش سطح این دو عامل هر سازمان میتواند تصویر روشنی از از آینده را برای دستیابی به اهدافش ترسیم نماید.
درفرن اخیر كه شكاف بین پیشرفتهای علمی و فنی و سطح بهرهوری در كشورهای مختلف هر لحظه ژرفتر و عمیقتر مشود و سازمانها چون آبهای خروشان و گلآلود یك رود، همواره دستخوش تغیرات ناگهانی هستند و زمان آرامش و سكون كمتر احساس میشود، نقش نیروی انسانی با انگیزه و علاقهمند به كار به هیچ و به قابل چشمپوشی نیست. اكنون سازمانهای موفق در عرصههایی با بهكارگیری شیوهها و متدولوژیهای مدیریت نوین، تعهد و مسئولیتپذیری پرسنل را به ارزش تبدیل كردهاند و به این حقیقت دست یافتهاند كه در سایه توانمند سازی كاركنان در جهت رضایت شغلی و بهطور خلاصه مدیریت انگیزش و حركت به سوی تربیت كاركنان برانگیخته میتوان گوی رقابت را از دیگر رقبا ربود.
( لاجوردی، سال 1382، صفحه 42)
هدف از بحث انگیزش
هدف از بحث انگیزش، شناخت این مسئله است كه چرا از افراد در سازمان بیشتر از دیگران به كارخود علاقهمندند ودر راه نیل به اهداف سازمان كوشش بیشتری به خرج میدهند، در حالی كه دیگران فاقد حركت لازم و هستند.
( صادقپور – 1382 – 237)
یكی از وظایف اولیه مدیران ایجاد انگیزه در كاركنان است به گونهای كه عملكرد آنها بالاترین سطح ممكن برسد بدین معنی كه سختتر تلاش كند، به طور منظم در محل كارحاضر شوند و برای عملی شدن هدفها و تصمیمهای سازمان كوشش كند.
البته عملكرد شغلی علاوه برانگیزش به توانایی فرد و آمادگی محیط بستگی دارد. روابط فیلترها به شكل زیر است.
محیط = توانایی = انگیزش= عملكرد =
تعاریفی از انگیزش برای كار به سبب سهم قابل ملاحظهای كه ادركات، امیال، سائقها واكنشهای متقابل محیط در فرایند انگیزش دارند، نمیتوان به تعریفی دست یافت كه ازنظر همهی متخصصان امر قابل قبول باشد. حتی در برخی از منابع معتبر، از تعریف انتیزش خودداری شده است. انگیزش یا motivation از ریشهی واژی لاتین Movere به معنای حركت كردن مشتق شده است. ولی برای مفهوم انگیزش بار كاره چنین معنای كافی نیست و بنابر دلایلی كه پیش از این شاره كردیم باید تعریفی را ارئه دهیم كه ابعاد و جنبههای مختلف فرایندی را كه درفتار مورد نظر در سازمانها را موجب گردد مشخص نماید. استیزوپورتر[1] به چند تعریف كه توسط عدهای از نظر پردازان انگیزشی عنوان شده اشاره میكنند:
*جانانكینون[2] انگیزش را عبرات از نفوذ و تأثیرات مقارنی میداند كه در راستا، شدت و پایداری كنش به عمل آیند
*. ویكتوروردم[3] نظریه پرداز دیگر، انگیزش را فرایندی تصور میكند كه گزینشهایی را كه توسط انسان یا موجودات زنده دیگر صورت میپذیرد، تحت نفوذدار میدهد.
از نظر استونر انگیزش یعنی مجموعه عواملی كه باعث به وجود آوردن نوع خاصی از رفتار، جهت دادن به رفتار و تداوم بخشیدن به آن میگردد.
انگیزش به معنای هرنوع نفوذی كه باعث انجام یا خودداری از انجام رفتاری هدفدار گردد تعریف میشود.
موفقیت سازمان، مستلزم این امر است كه اعضای آن هم بخواهند. و هم بتوانند وظیفهی خود را به بهترین وجهی انجام دهند. به عبارت دیگر اعضای سازامان بایستی دارای انگیزش لاز جهت ا نجام كار از یك طرف و توان لازم جهت انجام ان از طرف دیگر باشند. انگیزش و توانایی مجموعاً به صورت دو عامل اصلی كار مؤثر در سازمان است. ( صادقپور – 1382 – 237)
فایل ورد 75 ص
قیمت فایل فقط 24,700 تومان
برچسب ها : مدیریت انگیزش , سازمانها و اهمیت آن , ارتقای بهره وری , بهره وری در سازمان , مدیریت سازمان , انگیزه در سازمان