امروز: پنجشنبه 9 فروردین 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
لینک دوستان
بلوک کد اختصاصی

مبانی نظری فرهنگ وتوسعه فرهنگی، مشکلات اجتماعی، رابطه شهر و رفتار آنومیک، بافت فرسوده

مبانی نظری فرهنگ وتوسعه فرهنگی، مشکلات اجتماعی، رابطه شهر و رفتار آنومیک، بافت فرسوده دسته: فنی و مهندسی
بازدید: 24 بار
فرمت فایل: docx
حجم فایل: 474 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 130

مبانی نظری فرهنگ وتوسعه فرهنگی،مشکلات اجتماعی،رابطه شهر و رفتار آنومیک،بافت فرسوده

قیمت فایل فقط 24,700 تومان

خرید


2-1. فرهنگ  :
2-1-1-کلیات:
2-1-2. واژگان فرهنگ در زبان پارسی:
2-1-3. فرهنگ از دیدگاه باستان شناسی:
2-1-4. فرهنگ از دیدگاه جامعه شناسی:
2-1-5. فرهنگ توده ای  
2-1-6. فرهنگ عامیانه  
2-1-7. فرهنگ پذیری
2-1-8. وجوه مختلف فرهنگ
2-1-9. لزوم آموزش فرهنگ و پیشبرد آن در جامعه:
2-1-10. در جست و جوی یک رویکرد فرهنگی
2-1-10-1- فرهنگ امروز:
2-1-10-2- نیاز فرهنگی امروز جامعه ایران:
2-1-11. توسعه فرهنگی
2-1-12. آموزش و فرهنگ
2-1-12-1. انتقال فرهنگ:
2-1-12-2. ارزش سنجی میراث فرهنگی و فرهنگ گذشته:
2-1-12-3. توسعه و پیشرفت فرهنگی:
2-2. مشکلات اجتماعی
2-3. آنومی و جرم
2-3-1- عوامل اجتماعی موثر در پیدایش آنومی
2-3-2.  عوامل اقتصادی مؤثر در پیدایش آنومی
2-3-2-1- فقر و نیاز مالی
2-3-2-2. بیکاری
2-3-2-3- هزینه های اقتصادی ارتکاب جرم
2-3-2-4.  عدم تعادل رشد و توسعه اقتصادی
2-3-2-5.  تورم
2-3-3- عوامل فرهنگی مؤثر در پیدایش آنومی در جامعه
2-3-3-1. عامل درهم شکستگی ساختار فرهنگی
2-3-3-2.  عامل ایجاد کننده خرده فرهنگ کجرو
2-3-3-3.  عدم تجانس فرهنگی
2-3-3-4. عوامل محیطی موثر در پیدایش آنومی
2-3-4.  رابطه رفتار آنومیک  با  سن  و جنسیت
2-3-4-1- جرایم خاص زنان
2-3-4-2-  بزهکاری کودکان
2-3-4-3-  بزهکاری نوجوانان و جوانان
2-3-4-4-  جرم بزرگسالان و پیران
2-3-5.  رابطه شهر و رفتار آنومیک
2-3-5-1.  ویژگی های جرایم و خشونت های شهری
2-3-5-1-1- اندازه شهر
2-3-5-1-2- نرخ رشد شهر
2-3-5-1-3- نقش محلات شهری
2-3-5-1-4- اثر عوامل فضایی و کالبدی در پیدایش رفتار آنومیک محلات شهری
2-3-5-1-5- توزیع ناعادلانه خدمات و عامل محرومیت از امکانات عمومی
2-3-5-1-6- وجود مسکن های ناسالم
2-3-5-1-7- الگوی کاربری زمین و کمیت و کیفیت فعالیت
2-3-6.  عوامل و ویژگی های مکانی موثر در پیدایش آنومی در فضاهای شهری
2-3-6-1- محل و موقعیت
2-3-6-2- عوامل فضایی و کالبدی موثر در پیدایش رفتار آنومیک در فضاهای شهری
2-3-6-3- سایر عوامل مکانی موثر در پیدایش آنومی در فضاهای شهری
 2-3-7- پیشگیری از بزهكاری
2-3-7-3- پیشگیری ثالثیه (سطح سوم) :
استراتژی های پیشگیری از بزهكاری
2-3-7-3-2 ـ استراتژی جامعه گرا
2-3-7-3-3 ـ استراتژی های پایشی
2-4.  مفهوم فضای شهری امن
2-4-1.  زمینه های نظری کاهش شرایط جرم خیزی فضاهای شهری و مکان ها
2-4-1-1- پیشینه نظری
2-4-1-2- CPTED چیست؟
2-4-1-3- مقایسه رویکردها
2-5.  اوقات فراغت
2-5-1. تعریف اوقات فراغت
2-5-2. مفهوم جامعه شناسی اوقات فراغت
2-5-3. کارکردهای اوقات فراغت
2-5-3-1. رفع خستگی:
2-5-3-2. نیاز به تفریح:
2-5-3-3. شکوفایی استعدادها:
2-5-3-4. رشد اجتماعی فرد:
2-5-4. نظر اسلام در باره اوقات فراغت ونحوه گذران آن
2-5-5. جایگاه ساماندهی اوقات فراغت جوانان در برنامه چهارم توسعه
2-5-6. توصیف وضع موجود
2-6.  بافت فرسوده
2-6-1. تعریف
2-6-2. ویژگی های اساسی بافت های فرسوده شهری
عمر ابنیه:
2-6-3. انواع فرسودگی بافت های شهری:
2-7. شهروند
2- 7-1. تعریف
2-7-2. عناصر و هویت شهروندی
2-7-3. ویژگی های شهروند:
2-7-4.  شهروند سازی: مهمترین وظیفه مقامات محلی
2-8-1. اهداف مدیریت شهری
2-8-2. مدیریت شهری و توسعه شهری
2-8-3. مشکلات و موانع مدیریت شهری
2-8-4. شهرگرایی جدید
2-8-5. حکمرانی شهری خوب
2-8-6. نتیجه گیری
فهرست منابع و مآخذ:



فصل دوم : چارچوب مفهومی و پایه های نظری

2-1. فرهنگ  :
از آنجا که موضوع این پایان نامه طراحی یک مرکز فرهنگی ـ اجتماعی ـ تفریحی است، پرداختن به مقوله فرهنگ به عنوان هدف اصلی چنین مراکزی و ماده خام راهبردی اندیشه های معماری، امری اجتناب ناپذیر است. در این بخش سعی می گردد تا با آشنایی با مفاهیم واژگان فرهنگ به ویژه با رویکردی جامعه شناسانه، به بیان وجوهات مختلف فرهنگی، رویکردهای فرهنگی و لزوم برپایی چنین مراکزی و ... پرداخته شود.

2-1-1-کلیات:
فرهنگ مفهومی است که لغت نامه ها و مردم آن را به معنای گوناگون نوشته اند، مثلا در فرهنگ معین ذیل لغت فرهنگ آمده است: « ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت، مجموعه آداب و رسوم، کتابی که شامل لغات یک یا چند زبان و شرح آنها و مداخلشان است و ...». اما در این رساله، این معانی مورد نظر نیست و بیشتر از دیدگاه باستان شناسی و جامعه شناسی و انسان شناسی مطرح می گردد.
واژگانی که در زبان های اروپایی ( از ریشه لاتین ) و در زبان فارسی ( از ریشه اوستایی ) دلالت بر مفهوم فرهنگ دارند، همگی به نوعی به مفهوم پرورشی اشاره می کنند.
Culture فرانسوی و انگلیسی و Kulter آلمانی از ریشه Cultaru به معنای پروراندن و تقویت به ویژه تقویت خاک و توسعه کشاورزی بوده؛ بنابراین در واقع جنبه ای استعاری داشته است. در واقع ذهن نافرهیخته و زمخت، مانند زمین سنگلاخی بود که پرورانده و بارور شده باشد و به تعبیری معنای مراقبت از گیاهان، در معنای مجازی مراقبت از اندیشه است.


2-1-2. واژگان فرهنگ در زبان پارسی:
لغت فرهنگ از " فر (پیشوند) + هنگ" ساخته شده است، که "هنگ" از ریشه ی "تنگ " به معنای کشیدن و فرهیختن ( ادب آموختن و تربیت کردن ) آمده است و این معانی با مفهوم ادوکات دادن  در لاتین مطابقت دارد که به معنای کشیدن و نیز تعلیم و تربیت است. بدین سان، فرهنگ پیوندی جدایی ناپذیر با تمدن دارد.

2-1-3. فرهنگ از دیدگاه باستان شناسی:
فرهنگ در کاربرد کلی باستان شناختی، اشاره به آن جنبه از رفتار اجتماعی دارد که غالباً آن را « فرهنگ مادی» می نامند.
غالباً بر این فرض متکی بوده اند که فرهنگ بازتاب دقیق گروه بندی اجتماعی است، اما اکنون در چنین نظری تردید است. فرهنگ را، در تعریف دقیق تر، تکرار و وقوع همساز یک مجموعه، یا در زمان و مکان محدود دانسته اند. اینجا باز این فرض مطرح می شود که فرهنگی که به این صورت تعریف شده بازتاب یک سلسله از تمایزات اجتماعی همزمان است، این مفهوم را نخست و.گ.چایلد در سال 1929 میلادی اعتبار بخشید و در تنظیم ساده ی داده های بنیادی باستان شناختی ارزش قابل ملاحظه ای داشت؛ اما در سال های اخیر به محدودیت های آن پی برده اند و کاربرد آن بیش از پیش رو به کاهش است.

2-1-4. فرهنگ از دیدگاه جامعه شناسی:
اما فرهنگ از نظر جامعه شناسی، « میراث اجتماعی»  هر اجتماع است، و کلیه ی دستکارهای او مثل ابزارها، اقامت گاه ها، کارگاه ها، پرستشگاه ها، تفرجگاه ها، آثار هنری و ... نیز کلیه ی ساخت های ذهنی و روحی دسته جمعی مثل دستگاه نمادها، مفاهیم، باورها، ادراکات زیبا شناختی و ... و نیز اشکال متمایز رفتارها مثل نهادها، گروه بندی ها، آیین ها، سازمان های گوناگون و ... را شامل می شود که مردم ( گاهی سنجیده و آگاهانه، و گاهی از طریق ارتباط متقابل و پیامدهای پیش بینی نشده) در طی فعالیت های جاری داخل شرایط زندگی خاص خود پدید آورده اند، و به انواع گوناگون و درجات متفاوت از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.
در این دیدگاه فرهنگ پیوندی جدایی ناپذیر با تمدن دارد. در قرن 19 در اروپا اولاً مظاهر معنوی تمدن بیش از جلوه های فنی و مادی آن مورد تاکید قرار گرفت و ثانیاً به جنبه های ملی و قومی- فرهنگی ( به تفکیک از دانش و آگاهی عمومی ) بیشتر توجه شد. ثالثاً با آشنایی اروپاییان با تمدن ایران و هند و سپس چین، این عقیده رواج  یافت که اندیشه انسانی در سرزمین های مختلف، به شیوه های گوناگون شکل می گیرد و موجر فرهنگ هایی می شود که ممکن است در عین تفاوت های آشکار با تمدن اروپایی بسیار پیشرفته باشد و در عالم فکر و احساس، به ایجاد آثار ارزشمند کامیاب شوند.
فرهنگ در حوزه این علوم از دو جنبه مورد بررسی قرار می گیرد، یکی به بعنوان « واقعیتی عینی »، آثاری که تحقق پذیرفته اند، و دیگر « واقعیتی که انسان ها با آنها زندگی می کنند» ، یعنی مجموعه ای متشکل از ارزش ها یا به تعبیری مدل های فرهنگی که مستلزم مشارکت مستمر و پرتحرک افراد جامعه است. در واقع فرهنگ سازی یا خلق الگوها و مراجع منعطف و پایای فرهنگی از تقابل و تعامل همین دو جنبه حاصل می شود. فرهنگ، در حقیقت، محصول فعالیت های اجتماعی و پیگیرانه افراد است که با بهره گیری از آثار تحقق یافته فرهنگ، یعنی واقعیت عینی فرهنگ، در خلق آن مدل ها شرکت می جویند و در مقابل، فرهنگ در تکوین و استقرار رفتارها و کردارها ایفای نقش می کند.
اما نکته مهم دیگر درباره تلقی هایی که از مفهوم فرهنگ وجود دارد، به دو شاخگی نظری اندیشمندان انگلوساکسون و آلمانی بر می گردد. گروه اول تمایل دارند که فرهنگ را در معنای وسیع و شامل تمدن به کار برند. در حالی که گروه دوم، فرهنگ و تمدن را در تقابل با هم می نگرند. به نظر اینان مجموع عناصر مادی، آثار فنی و اشکال ساز اجتماعی را که امکان بروز و تجلی یک جامعه را فراهم می سازند، تمدن می خوانند و در مقابل فرهنگ را عبارت از مجموع«مظاهر معنوی،  آفرینش های ادبی، هنری و ایدئولوژی مسلطی» می دانند که واقعیتی بدیع و ویژه مردمی را در یک دوران تشکیل می دهند.
روی هم رفته شاید بتوان گفت منظر جامع تر، دیدگاهی است که از کنش و واکنش تمدن و فرهنگ دفاع می کند، یعنی از تاثیر متقابل تمدن و فرهنگ در شکل دادن به یکدیگر سخن می گوید. از سویی برای شناخت فرهنگ و مدل های فرهنگی یک جامعه نیاز داریم به شناخت تمدن آن جامعه، یعنی آن ترتیبات مادی که در طول تاریخ سامان حیات اجتماعی آن جامعه را به وجود آورده اند و از سویی دیگر ، این آداب و رسوم و رفتارها و مصنوعات که به نوبه خود معلول « ذهنیت » افراد یک جامعه اند، هستند که به ترتیبات مادی و تاریخی یک جامعه مفروض شکل می دهند.
به بیان دیگر، می توان گفت « فرهنگ هم علت است و هم معلول » و از همین روی برای شناخت آن و هم چنین برای بالاندن آن باید به کنش و واکنش نهادهای مادی و فعالیت های معنوی جامعه توجه کافی مبذول داشت.
از این نظر است که می توان به جایگاه معماری و نقش آن در فرهنگ آفرینی، بهتر و دقیق تر اندیشید. معماری، از یک طرف چون دیگر آفرینش های هنری و فن آوری ( که از قضا معماری هر دو جنبه را داراست)، حاوی عناصری است که علوم نظری از آن ها وام می گیرد و از طرف دیگر، خود وام دار این علوم به ویژه علوم اجتماعی است.
معماری جلوه گاه الگوها و نمادهایی است که از تمدن و فرهنگ یک جامعه حکایت می کنند و آفریننده الگوها و نمادهای شاید تازه و معمولاً التقاطی و مختلطی است که جزیی از وضعیت فرهنگی در حال تکوین زمانه خود به شمار می آیند. حال اگر بخواهیم از فردی متصف به صفت فرهنگی سخن گوییم، با چنین گستره ای از زمینه های تاریخی و مادی و گرایش های ذهنی و معنوی جامعه کوچک یا بزرگی مواجه می شویم که مرکز فرهنگی قرار است در آن استقرار یابد. پیچیدگی امر زمانی آشکارتر می شود که به یادآوریم اکنون در عصر ارتباطات، اطلاعات و درگیری با فراگردهای پیچیده ای چون جهانی سازی و جهانی شدن به سر می بریم که با نگاه خوش بینانه، فرهنگ های بومی و محلی و مردمی را هر چه بیشتر پویا و بارور می سازد و در نگاه بدبینانه موجب نتایج ناگواری چون « فرهنگ زدایی » و حذف یا جذب فرهنگ های کوچک در منفعت جویی های نظام بازار جهانی و سرمایه داری در حال گسترش می گردند.

2-1-5. فرهنگ توده ای  
فرهنگی که به فرهنگ عوام (با فرهنگ عامیانه اشتباه نشود.) هم معروف است و معمولاً متضاد فرهنگ والا شمرد می شود. این فرهنگ هیچ گونه ارزش ذاتی ندارد و از آن حمایتی نمی شود، بلکه فقط محصول بنجولی است که برای سرگرمی عوام تهیه می شود و باب سلیقه بازار فروش است و از طریق تولید ماشینی مثل چاپ و صفحه های گرامافون و پوسترهای هنری به وجود می آید. بحث بر سر فرهنگ توده ای که از زمان « ورذرورث» آغاز شده بود، از نو در دهه 1950 میلادی از سر گرفته شد و علتش هم یکی وفور نعمت و غذا ( جامعه مرفه ) و دیگری ترس بود. ترس از اینکه آگهی تبلیغاتی سازنده و شکل دهنده ذوق و سلیقه فرهنگی مردم باشد: اما ماجرا صورت دیگری پیدا کرد. گرچه سنت گرایانی مثل "ف.ر. لیویس" همچنان با تجزیه و زوال اجتماع «ارگانیک» مخالفت می کردند و نویسندگان جناح چپ هم، مثل" دوایت مک دونالد" معتقد بودند که فرهنگ توده، فرهنگ والا را فاسد کرده است؛ باز نویسندگان دیگری مثل "ریچارد هوگارت" (در کاربردهای سواد) استدلال می کردند که فرهنگ طبقه زحمت کش انگلیس نیروی حیاتی خاص خود را دارد. اما جامعه شناسانی چون " ادوارد شیلز" استدلالشان این بود که رواج صفحه نوار آثار جدی موسیقی و آثار هنری ذوق توده را بالا برده و مردم بیشتری را به "جامعه " کشانده است.
در دهه 1960 میلادی با ظهور هنر پاپ این مناظره از سر گرفته شد. گروهی از نقادان ( مثل سوزان سونتاگ و ریچارد پوئیریر ) با مجله آمریکایی پاریتزان ریویو  همگام و مدافع « ادراک نو» شدند که اعتبار هرگونه تمایزی را میان هنر« روشنفکری » و « غیر روشنفکری» نفی می کرد، و دلیل می آوردند که موسیقی « بیتل ها» و «رولینگ استونژ» در برانگیختن واکنش های توده ای همان قدر مهم است که موسیقی " شونبرگ". از این زاویه « هنر والا» مصنوعی و نخبه پرور دیده می شود و فرهنگ توده ای اصطلاحی ستایش آمیز می شود.

قیمت فایل فقط 24,700 تومان

خرید

برچسب ها : مبانی نظری فرهنگ توسعه فرهنگی مشکلات اجتماعی رابطه شهر و رفتار آنومیک بافت فرسوده , مبانی نظری فرهنگ و توسعه فرهنگی , مبانی نظری مشکلات اجتماعی , مبانی نظری رابطه شهر و رفتار آنومیک , مبانی نظری بافت فرسوده , مبانی نظری , فرهنگ و توسعه فرهنگی , مشکلات اجتماعی , رابطه شهر , رفتار آنومیک , بافت فرسوده

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر